جدول جو
جدول جو

معنی تخم کشتن - جستجوی لغت در جدول جو

تخم کشتن
(سَ دَ)
تخم کاشتن. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ / سُ دَ)
تخمکاری. کاشتن تخم. تخم افشانی. تخم کشتن. زراعت:
هر دم از شاخ زبانم میوۀ تر می رسد
بوستانها رسته زآن تخمم که در دل کاشتی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(بَ یَ نِ وِ تَ)
تمام شدن. بعد از آن دیگر چیزی نبودن. بپایان رسیدن:
یکی ختم نبوت گشته ذاتش
یکی ختم ممالک بر حیاتش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سُ دَ)
اخته کردن. از مردی انداختن
لغت نامه دهخدا
(سَ / سُ تَ)
بیضه دادن. (آنندراج از بهار عجم). دادن تخم: این مرغ یک روز در میان تخم میکند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(سِ تَ دَ)
شکستن تخم. خرد کردن تخم، عملی که زنان برای رفع اثر چشم زخم کنند و آن چنانست که تخم مرغی را میان دو کف دست گیرند و فشار دهند و نام یک یک کسان و خویشان و همسایگان و آشنایان برند و در بردن آن نام که تخم بشکند، چشم زننده اوست که با شکستن تخم اثر و زهر چشم نابود شود و به چشم زخم زننده بازگردد. (از یادداشت های مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(رَ شَ / شِ اُ دَ)
کشتن و نابود کردن کرم. (فرهنگ فارسی معین) ، دست بازی و ملاعبت با معشوق. (آنندراج) ، باج گرفتن. (آنندراج) :
شمع امشب چه کرمها که نکشت
که ز هر دانه گل به دامان کرد.
میر اعظم ثابت (از آنندراج).
، دفع شهوت کردن زنان حکه پز به چرمینه چنانکه عادت آنهاست:
چه می گویی تو ای ماه سمن بر
ترا چرمینه ای مانده ز مادر
ز... خر زیاده چارانگشت
به او یک لحظه کرمی می توان کشت.
فوقی یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بِ عَدَ دَ)
خم شدن. منحنی شدن. کج شدن، دولا شدن. دوتا شدن. رکوع کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تُ کَ / کِ)
اصطلاحی است برای گشن گیری چارپایان و مواشی، که نران فحل و برگزیده را در میان مادگان اندازند جفت گیری را
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخت گشتن
تصویر تخت گشتن
تخت شدن یاتخت گشتن تریاک. پر نشاه شدن تریاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخم کتان
تصویر تخم کتان
یا نه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم کشتن
تصویر کرم کشتن
کشتن و نابود کرن کرم، دستبازی و ملاعبه با معشوق
فرهنگ لغت هوشیار
قاسم تخم گیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر در زمین خویش تخم همی کاشت، دلیل که زنی خواهد و کارش ساخته شود. اگر زمین کشته خویش ناکشته بیند، دلیل که او را با کسی خصومت افتد. اگر بیند که به جائی مجهول تخم همی کاشت و برآمد، دلیل که غزا کند و غزا بر وی آسان گردد و خیرها کند. اگر بیند در زمین خویش کشت می کرد، دلیل که او را مال و نعمت حاصل شود. اگر بیند جو یا گندم یا درخت در زمین خود می کاشت، دلیل که عز و جاه او زیاده شود، به قدر آن که کشته بود. حضرت دانیال
اگر کسی به خواب بیند که تخم کاشت و باز جمع کرد، دلیل که شرف و بزرگی یابد. اگر دید از آنجا که کاشته بود خورد، دلیلش از این نیکوتر است. اگر بیند از آن چه کشته بود چیزی حاصل نگردید و یا ندانست که چیست و اندک و بسیار آن ندانست، دلیل بر غم و اندوه کند. محمد بن سیرین
تخم کاشتن در خواب بر چهار وجه است. اول: جاه و بزرگی. دوم: فساد. سوم: مال حرام. چهارم: نفع در بازرگانی .
اگر بیند گندم همی کاشت، دلیل که او خیر و نیکوئی رسد. اگر بیند جو همی کاشت، دلیل که او را مال جمع شود. اگر دید کاورس همی کاشت، دلیل بر مال اندک کند. اگر بیند عدس و باقلا و لوبیا و مانند آن همی کشت، دلیل است بر غم و اندوه.
فرهنگ جامع تعبیر خواب